طنز | شراب تئوریزه شده
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا / باشگاه طنزنویسان حوزوی
برای چاپ یادداشتی وارد یکی از رونامه های اصلاح طلب تدبیری! رفتم. از سالن تحریریه گذشتم و به اتاق مدیرمسئول محترم رفتم تا گزیده نوشتههایم را بخواند و نظر مبارک را بر گوشه کاغذ مرقوم فرماید و به سرویس مربوطه بدهم تا برایم منتشر کند.
مدیر مسئول در حال بزک کردن برجام بود و در دستانش کاسهای از ماست برای ماستمالیزیشن صفحه اول روزنامه مشغول بود و با گوشه چشم، من را میپائید. به ایشان گفتم: آقا ببخشید، یادداشت من رو خوندین؟
با نگاهی آغشته به اخم گفت: از صفحه اول تا ششم باید اصلاح شه
- اما این یادداشت کلا پنج صفحه است.
با نگاهی آشنا، خندهطور زمزمه کرد: واسه خودت خوبه
یادداشت درباره رابطه قرارداد FATF و اتفاقات موشکی کشور بود، در آن توضیح داده بودم که اگر قرار باشد تمام اطلاعات بانکی کشور به خارج از بلاد منتقل شود و با نظارت بانک جهانی بر تراکنشهای مالی مواجه شویم، چه بلایی بر سر کشورمان میآید. بچههای مجاهد را قربانی میکنیم، رزمندههای محور مقاومت را عملا به دشمن شناسایی میکنیم و خود به خود دانشمندان هستهای نداشتهمان را نیز بر باد میدهد.
مدیر مسئول بهم گفت: با این نوشته فقط میتونی بری کیهان و پیش سرهنگ حسین، اینجا برای ژنرالها جا هست. تو هم اگر میتونی در قواره یک ژنرال بنویسی، همه چیز خوب میشه.
- خوب درباره چی بنویسم؟
- درباره حضور زنان در ورزشگاه، درباره سلبریتیهای خوبمون که هر ماه کلی پول و هزینه رو دوش دولت گذاشته، درباره سگ فحش نیست، آزاد کردن شراب به داخل کشور، این همه سوژه خوب داریم، چرا رفتی سراغ اینها؟
- الان مسئله کشور اینهاست، شما چرا رفتید سراغ این سوژهها؟
مدیر مسئول، نگاهی عاقل اندر سفیه به صورتم انداخت و داد زد: واسه خودمون خوبه.
رفتم تا نوشتهام را اصلاح کنم. درباره فواید شراب نوشتم و توصیه پزشکان بر استفاده اکید از این محصول زمینی و فرابشری که آدمی را از زمین به زیر زمین میبرد. درباره دغدغههای روزنامه ایران نوشتم که این اتفاق بزرگ را از قول بزرگ استراتژیست اصلاحات یعنی عباس عبدی تئوریزه کرده و روایت میکند و از همه مهمتر درباره آمار رو به رشد اشتغال کشور سخن گفتم که بیکاری نیست و هفت پته بازی دلواپسان است که دیگر نخ نما شده و به دنبال تخریب دولت هستند، همه کارخانهها کار میکند و چرخ اقتصاد مانند چرخ سانترفیوژها میچرخد.
یادداشت را دوباره به مدیرمسئول نشان دادم و با خنده گفت: حالا واسه خودمون خوبه.
سردبیر از گوشه اتاق بلند بلند قهقهه میزد و ساقیا پیک پیک پیک پیک ... میخواند.
- اونجا چه خبره؟
- بچهها مشغول کارند و خوب فشار کار هم زیاده؟
- یعنی الان تخلیه انرژی میکنند؟
- واسه خودشون خوبه.
مدیر مسئول یادداشت من را به عنوان یادداشت ویژه در صفحه اول روزنامه اش قرار داد و در نهایت گفت: صحبت کردم تا در کنار هزارتا برنامهای که هر روز مدیر و مسئول و وزیر و کبیر این دولت در صداوسیما شرکت دارند و از کارهایشان با مردم صحبت میکنند، یکی هم برای تو بگذارند و نظر مثبتت رو درباره شراب و جنس خوب بگی. حالا خورشید خوبه؟/۹۱۸/ز۵۰۴/س
علی اصغر سیاحت